English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (2292 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
valid U قانونی درست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
legitimacy claims U دعاوی حقه دعویهای درست یا قانونی
to lay down a rule U قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
take effect <idiom> U قانونی درست شدن
to come into operation U قانونی درست شدن
to take effect U قانونی درست شدن
to inure U قانونی درست شدن
to go into effect U قانونی درست شدن
Other Matches
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
automatic release date U تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
legitimate U عذر قانونی قانونی
legitimates U عذر قانونی قانونی
legitimating U عذر قانونی قانونی
legitimated U عذر قانونی قانونی
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
legit U قانونی
de jur U حق قانونی
legal medicine U طب قانونی
statutory U قانونی
anarchy U بی قانونی
official U قانونی
forensic medicine U طب قانونی
lawless U بی قانونی
illegality U بی قانونی
de jure U قانونی
licit U قانونی
copyright U حق قانونی
lawlessness U بی قانونی
copyrights U حق قانونی
legiskative U قانونی
canonical U قانونی
medical jurisprudence U طب قانونی
dejure U حق قانونی
constitutional U قانونی
standards U قانونی
wife's equity U حق قانونی زن
normative U قانونی
regular U قانونی
regulars U قانونی
of age <idiom> U سن قانونی
lawful U قانونی
standard U قانونی
formal U قانونی
legal U قانونی
statutory law U قانونی
covenant in low U شرط قانونی
posses U قدرت قانونی
barrister at law U وکیل قانونی
legitimating U برحق قانونی
legal tender U پول قانونی
constructive service U ابلاغ قانونی
posse U قدرت قانونی
cognizance U اخطار قانونی
constructive notice U ابلاغ قانونی
legalizing U قانونی کردن
de jure recognition U شناسایی قانونی
guardianship U قیمومیت قانونی
jurisdiction U اختیار قانونی
legal circumstantial evidence U اماره قانونی
legitimated U برحق قانونی
legalised U قانونی کردن
legalises U قانونی کردن
legal proceedings U اقدامات قانونی
legalising U قانونی کردن
legalize U قانونی کردن
legitimate U برحق قانونی
legalized U قانونی کردن
legitimates U برحق قانونی
legality U قانونی بودن
legalizes U قانونی کردن
debt of record U دین قانونی
action at low U اقدام قانونی
false U غیر قانونی
distress U ضبط قانونی
norms U اصل قانونی
unlawful U غیر قانونی
illegal U غیر قانونی
warrant U اجازه قانونی
warranted U اجازه قانونی
statutory U قانونی مقرر
warranting U اجازه قانونی
warrants U اجازه قانونی
statute U احکام قانونی
norm U اصل قانونی
distresses U ضبط قانونی
lawless U غیر قانونی
standards U نمونه قانونی
assize U نرخ قانونی
prosecutors U تعقیب قانونی
validating U قانونی شناختن
legitimising U قانونی کردن
prosecutor U تعقیب قانونی
assignment U انتقال قانونی
assignments U انتقال قانونی
validate U قانونی شناختن
validated U قانونی شناختن
validates U قانونی شناختن
standard U مقرر قانونی
standard U نمونه قانونی
underage U کمتراز سن قانونی
impedimenta U موانع قانونی
standards U مقرر قانونی
statutes U احکام قانونی
legal liability U بدهی قانونی
member's bill U طرح قانونی
nomocracy U حکومت قانونی
presumption juris et de jure U اماره قانونی
presumption of law U استنباط قانونی
presumption of law U فرض قانونی
proctor U وکیل قانونی
regular procedure U اقدام قانونی
s.i U اسناد قانونی
short life U با عمر قانونی کم
stand measure U اندازه قانونی
medico legal examiner U پزشک قانونی
medical jurisprudence U پزشکی قانونی
legal medicine U پزشکی قانونی
legal monopoly U انحصار قانونی
legal ohm U اهم قانونی
legal presumtion U فرض قانونی
legal reserves U ذخیرههای قانونی
legal reserves U ذخایر قانونی
legal suit U دادخواست قانونی
legalization U قانونی کردن
legitimate excuse U عذر قانونی
medical examiner U طبیب قانونی
medical examiner U پزشک قانونی
statutory offense U جرم قانونی
substituted service U ابلاغ قانونی
legitimizes U قانونی کردن
legitimizing U قانونی کردن
sign over <idiom> U بطور قانونی
Legal Advisor U مشاور قانونی
legitimized U قانونی کردن
legitimize U قانونی کردن
the rule of law U تامین قانونی
there is a rule that... U قانونی هست
traites lois U قراردادهای قانونی
use age U عمر قانونی
age of consent U سن قانونی دختر
comeback U دلیل قانونی
comebacks U دلیل قانونی
fair game U شکار قانونی
legitimised U قانونی کردن
legitimises U قانونی کردن
legitimization U قانونی کردن
legal counsel U مشاور قانونی
legal interest U ربح قانونی
coroner U طبیب قانونی
legal capacity U صلاحیت قانونی
legal capacity U اهلیت قانونی
moratorium U مهلت قانونی
moratoriums U مهلت قانونی
legal asset U دارائی قانونی
legal action U اقدام قانونی
lawfulness U قانونی بودن
judicial arbitrator U داور قانونی
coroners U طبیب قانونی
juridical U قانونی شرعی
legal deposit U سپرده قانونی
forensic medicine U پزشکی قانونی
forced sale U فروش قانونی
legal domicile U اقامتگاه قانونی
fishing expedition U بازپرسی قانونی
jurisdication U اختیار قانونی
legal heirs U ورثه قانونی
heir at law U وارث قانونی
legal guardian U ولی قانونی
forensic psychology U روانشناسی قانونی
legal impediment U مانع قانونی
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
2purchase off the registry
1may fader good
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1i was rebelling now
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com